و این اتاق اثاثدار، در همهجا به همین شکل است، نام شهرها تغییر میکند، گاهی سورنتو است، گاهی تورینو، گاهی ونیز، گاهی نیس، گاهی مارینباد، اما اتاق اثاثدار همیشه همان است. همیشه اتاقی اجارهای، اتاقی غریبه با اثاثی بدریخت، کهنه و درب و داغان. با میز تحریر و تختخوابِ رنجاش، با تنهایی ابدیاش. در طول تمام این سالهای کولیوار دریغ از یک خشنودی و استراحت در محیطی شاد و دوستانه، دریغ از تن و گرم زنی کنار تنش، دریغ از بامدادی باشکوه از پَسِ هزاران شبِ کاریِ سیاه و ساکت. آه! چقدر تنهایی نیچه وسیع است، بیحد و اندازه وسیعتر از آن فلات علیای سلیس-ماریای خوشمنظره که حالا دیگر جهانگردها بین وقت ناهار و شام دوست دارند به دور آن چرخی بزنند: تنهاییش دنیا را فرا گرفته و از مرزهای زندگیش گذشته است.
پیام رنجبران(وبلاگ سیناپس)
ادامه مطلبمطالعه تطبیقی رمان و فیلمنامه زنان کوچک 2019
کتاب نیچه نوشتهی شتفان تسوایگ (پاراگراف کوتاه)
نقد و معرفی مجموعه داستان گفتوگو با مرد گنجهای
درنگی کوتاه بر رمان دوست بازیافته نوشتهی فرد اولمن
نقد و معرفی رمان شهر نوازندگان سفید نوشتهی بختیار علی (نگهبان زیبایی)
گاهی ,دریغ ,است،